روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو نوشته بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام♥♥♥ چطورین یا نه ؟؟؟ خوبین؟ ممنون که به وبلاگم اومدین ... نـــــــــــــــــــــــــــــظر یادتون نره. با تشکر(الکی)
ارديبهشت 1393 AuthorsLinks
نایسر دایسر پلاس
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان قاطی پاتی و آدرس toretto-206.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. SpecificLinkDump
حمل و ترخیص لباس از چین به ایران
کاربران آنلاین: بازدیدها :
|